اشعار عيد غدير

اشعار عيد غدير

آیینه از نگاه تو مبهوت می شود
حیـرت، شـهید تیـغ دو ابروت می شود
 
محراب چشم تو همه را سر به راه کرد
شد سر به راه، هر که به چشمت نگاه کرد
 
در سایـه ات هر آنکه نشست آفتاب شد
حاتم گدای تو شد عالیجناب شد
 
دنیا به زیر سایه ی دستـت پنـاه برد
هر کس که ماند زیر همین بارگاه، بُرد
 
دست کسی به پای مقامت نمی رسد
سیمرغ  هم به قاف قیامت نمی رسد
 
هرجا حدیـث حسن تو تکرار می شود
دل بیشتر اسیر تو دلدار می شود
 
روزی هزار مرتبه شکر خدا کند
هر کس به درد عشق گرفتار می شود
 
حجی به سر نیـامده حجی شروع  شد
پیش از غروب، تازه زمان طلوع شد
 
گرد علی به امر نبی جمع می شدند
پروانـه وار مُحرم این  شمع می شدند
 
دست نبی و دست علی تا که پا گرفت
یک خطبه روی دست همه خطبه ها گرفت
 
فریاد زد که می رسد آیا صدای من
یا گوش می دهید به امر خدای من
 
پوشیده نیست معنی اکملت دینکم
حُبّ علیست معنی اکملت دینکم
 
مردم به آن خدا که مرا آفریده است
دنیا به خود شبیه علی را ندیده است
 
ایـن مرد بوده یار من و بی کـسی من
هـمراه و همنشین و همیشه وصی من
 
آرامش من و دل آشفته ی من اســت
هر گفته ی علی به خدا گفته ی من است
 
هر دل که داشت مهر علی را فقیر نیست
غیر از علی کسی به دو  عالم امیر نیست
 
من ضامنم کسی کـه به او اقتـدا کـند
زهرا براش بیـن نمازش دعـا کند
 
صابر خراسانی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: عید غدیر

برچسب‌ها: اشعار عيد غدير
[ 12 / 8 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]